فلسفه زندگی معنای زندگی و مرگ یک فرد است

فلسفه زندگی یک نظام دیدگاه انسان است. جستجو برای پاسخ به سوالات اصلی زندگی، معنای آن، چرا، چه چیزی و چگونه باید انجام شود، متوقف نمی شود. از زمان های قدیم، ذهن فلاسفه بیش از این فلسفه کرده است. ده ها تمرین صورت گرفته است، اما مردم هنوز از این سوالات خود را می پرسند.

فلسفه زندگی چیست؟

مفهوم "فلسفه زندگی" دارای دو معنی است:

  1. فلسفه ی شخصی، که در مرکز آن راه حل سوالات وجودی در مورد وضعیت یک فرد است.
  2. جهت فلسفی، متولد در آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم به عنوان واکنشی به عقلگرایی. نمایندگان اصلی:

مفهوم زندگی در فلسفه

تعریف زندگی در فلسفه توسط ذهن بسیاری از متفکران اشغال شد. اصطلاح خود چند ارزش دارد و می تواند از دیدگاه های مختلف مشاهده شود:

فلسفه زندگی - ایده های اساسی

فلسفه زندگی خود را در جهت های مختلفی متحد شده توسط ایده های مشترک متحد کرده است. این به عنوان یک واکنش به سنت های فلسفی منسوخ شده مطرح شده توسط عقل گرائی است. ایده فلسفه زندگی این است که هستی نخستین اصل است و تنها از طریق آن می توان چیزی را درک کرد. همه روش های عقلانی شناخت جهان - در گذشته. آنها با موارد غیر منطقی جایگزین می شوند. احساسات، غرایز، ایمان ابزار اصلی برای درک واقعیت است.

ایدئولوژی و فلسفه زندگی

ارادهگرایی براساس منحصر به فرد بودن تجربه انسان، اهمیت غرایز و احساسات، بر خلاف شناخت هوشمندانه است. او، مانند رمانتیک در ادبیات، واکنش به عقلگرایی شد. این در تاریخ گرایی و نسبی گرایی ویلهلم دیلتی منعکس شد. برای او، تمام دانش به دلیل دیدگاه شخصی شخصی بود، بنابراین او اهمیت علوم انسانی را تأیید کرد.

یوهان گرگ گمان، فیلسوف آلمانی، روند مدیتیشن را رد کرد، در حقیقت در احساس و ایمان تلاش کرد. اعتماد شخصی معیار نهایی حقیقت است. همراه او برای گروه ادبی "طوفان و درگیری"، فریدریش یعقوبی اعتماد و وضوح ایمان را در هزینه دانش فکری افزایش داد.

فریدریش شولینگ و هنری برگسون، نگرانی درباره ی منحصر به فرد تجربه ی انسانی، به عصبانیت تبدیل شده اند، که «چیزهایی را که علایق را نادیده می گیرد، می بیند». ذهن خود را لغو نشد، نقش اصلی خود را از دست داد. غریزه موتور است که بر پایه وجود است. پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم، ایدئولوژی، یک فلسفه زندگی است که مفهوم زندگی و اندیشه انسان را گسترش می دهد.

معنای زندگی انسان فلسفه است

مشکل معنی زندگی در فلسفه، مربوط و مورد توجه بوده است. پاسخ به سوالاتی درباره معنای زندگی و آنچه که معنی زندگی را به دنبال دارد، توسط فیلسوفان مسیرهای مختلف برای قرن ها دنبال می شود:

  1. فیلسوفان باستان در نظر داشتند که ماهیت زندگی انسان در پیگیری خیر، شادی است. برای سقراط، شادی برابر کمال نفس است. برای ارسطو - تجسم جوهر انسانی. و جوهر انسان روحش است. کار معنوی، تفکر و شناخت منجر به خوشبختی می شود. Epicurus معنای (شادی) را در لذت دید، که او را نه به عنوان لذت، بلکه به عنوان فقدان ترس، رنج فیزیکی و روحانی نشان داد.
  2. در قرون وسطی در اروپا، مفهوم معنای زندگی به طور مستقیم به سنت ها، آرمان های مذهبی و ارزش های طبقاتی مرتبط بود. در اینجا یک شباهت با فلسفه زندگی در هند وجود دارد، جایی که تکرار زندگی اجداد، حفظ وضعیت طبقاتی کلیدی است.
  3. فیلسوفان قرن نوزدهم و بیستم معتقد بودند که زندگی انسان بی معنی و پوچ است. شوپنهاور معتقد است که تمام ادیان و جریانهای فلسفی تنها تلاش برای یافتن معنا و بی معنی بودن زندگی است. اگزیستانسیالیسم، سارتر، هایدگر، کامو، زندگی را با پوچی معادل می دهد و تنها یک فرد می تواند به برخی از اقدامات و گزینه های خود فکر کند.
  4. رویکردهای مثبت گرا و عملگرا مدرن ادعا می کنند که زندگی این معنی را به دست می آورد، که برای یک فرد در چارچوب واقعیت او مهم است. این می تواند هر چیزی باشد - دستاوردها، حرفه، خانواده، هنر، سفر. چه کسی یک شخص خاص زندگی خود را ارزش می کند و به دنبال آن است. این فلسفه زندگی بسیار نزدیک به بسیاری از مردم مدرن است.

فلسفه زندگی و مرگ

مشکل زندگی و مرگ در فلسفه یکی از کلیدی است. مرگ به عنوان یک نتیجه از روند زندگی. انسان به عنوان هر گونه ارگانیسم زیستی، فانی است، اما بر خلاف حیوانات دیگر، او مرگ و میر خود را درک می کند. این او را به افکار درباره معنای زندگی و مرگ می اندازد. تمام آموزه های فلسفی را می توان به صورت شرطی به دو نوع تقسیم کرد:

  1. بعد از مرگ هیچ زندگی وجود ندارد . پس از مرگ، وجود ندارد، همراه با بدن انسان، روح او، آگاهی او، از بین می رود.
  2. زندگی بعد از مرگ است رویکرد مذهبی-ایده آلیست، زندگی بر روی زمین آمادگی برای زندگی پس از مرگ و یا تناسخ است.

کتابهای فلسفه زندگی برای توسعه خود

داستانی می تواند منبع خوبی برای روشنگری فلسفی باشد. نه تنها کتابهای علوم علمی یا علمی، که توسط فیلسوفان نوشته شده، ایده های جدید فلسفی را ارائه می دهند و به رشد و پیشرفت روحانی می افزایند . پنج کتاب که در آن فلسفه زندگی انسان ارائه شده است:

  1. "بیگانه" آلبر کامو. کتاب داستان است، در آن نویسنده توانست منعکس کننده ایده های اساسی اگزیستانسیالیسم باشد، حتی بهتر از رساله های فلسفی.
  2. سیذارتا هرمان هسه این کتاب افکار شما را از نگرانی های آینده به اندیشه های زیبایی کنونی تحویل خواهد داد.
  3. "پرتره دوریان خاکستری" . اسکار وایلد. یک کتاب عالی در مورد خطرات مرتبط با غرور و غرور، در آن خواننده خواهد شد بسیاری از خود بازتاب و جستجوی نفسانی.
  4. "این همان چیزی است که Zarathustra گفت . " فریدریش نیچه. نیچه یکی از اصلی ترین فلسفه های رادیکال در تمام تاریخ خود را ساخته است. ایده های او هنوز هم از طریق جامعه مسیحی امواج شوک می فرستند. بیشتر مردم شعار نیچه را که «خدا مرده است» رد می کنند، اما در این کار نیچه واقعا این بیانیه را توضیح می دهد و ایده هایی جالب درباره زندگی بر روی زمین می گذارد.
  5. "تبدیل" فرانتس کافکا. هنگامی که بیدار شد، قهرمان داستان متوجه می شود که او به یک حشره بزرگ تبدیل شده است ...

فیلم درباره فلسفه زندگی

مدیران نقاشی های خود را به موضوع زندگی انسان تبدیل می کنند. فیلم هایی درباره فلسفه زندگی که باعث می شود شما فکر کنید:

  1. «درخت زندگی» . کارگردان Terrence Malick. این فیلم میلیون ها سوال سوالات لفظی درباره معنای زندگی، مسئله هویت بشر را افزایش می دهد.
  2. "آفتاب ابدی ذهن بی نظیر" تصویری از میشل گاندری که در سال 2004 منتشر شد، نوعی تدریس فلسفی در مورد زندگی شما است، اشتباهات را مرتکب می شود و از آنها فراموش نمی شود.
  3. چشمه یک فیلم فوق العاده از Darren Aranofsky تفسیرهای جدیدی از واقعیت را نشان می دهد.